شاعر : محمد جواد غفورزاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
شهر مـدیـنه،شهر رسول مکـرم است آنجا اگر که سر بسپارد ملک،کم است شهر مـدیـنـه،آیـنـهدار پیـمـبـری است کزخیل انـبـیا به فـضـیـلت مقـدم است
شهر مدینه،مهبط وحی و نبوّت است چشم و چراغ عالم و مسجود آدم است
شهر مدینه،منظـرههایی که دیده است بعد ازهـزار سال حدیث مجـسـم است شهر مدینه،سنگ صبور است در حجازهم ترجمان زمرمه،هم روح زمزماست شهر مدینه، شاهـد رازشب عـلیاست با چاههای کوفه، همآواز و همدم است
شهرمـدیـنـه سـوخـنه ازداغ مـجـتـبی برگ و برش ملال و گلش حسرت و غم است شهر مدینه،انس گرفـته است با حسین بعد از حـسـین آیـنـهگـردان مـاتم است
شهر مـدیـنـه،گـریه سـجـاد را که دیـد چشم انتـظار ریزش بـاران نم نم است
شهر مدینه،شاهـد برگشت زینب است گویا هنوز بر لب او،خیر مـقـدم است
شهر مـدیـنه،هـدیـه فـرسـتد به قدسیان از تربت بقیع،که اکـسـیر اعـظم است
شهر مدینه،رنگ شفـق یافت از ملال گیسوی نخلهاش پریشان و در هم است شهر مدینه،شاهد غمهای فـاطمه است این خاک پاک جای قدمهای فاطمه است